نظرات ارسالي
2-اشراق
03/10/14
شبستان نور
بي نظير بود جناب فخري . خداوند اين معرفتها را برکت دهد . به شما تبريک عرض مي کنم . ديروز در مجلسي شرکت کردم که متأسفانه بجاي سوختن براي حسين ، براي حرفهاي بدون محل مداح مربوطه سوختم . نميدانم چرا بعضي از دوستان نمي دانند خواندن روضه مکشوف با تمام جزئيات ، دل صاحب مجلس را خون مي کند . من که نمي فهمم اما يعني با همه ارادتي که داعيه اش هست ، نبايد به فکر حضرت زهرا بود؟ به اندازه خودشان از اين فاجعه
شبستان نور
در سوز و گدازند اما بعضي مداحان محترم کمتر به فکر صاحبانمان هستند و فقط به فکر بالا رفتن صداي گريه و ناله مردمند. اي کاش مي توانستم از مجلس بيرون بروم که معذوريت خانواده ميان بود.
رقيه کنيز بي بي زهرا
آقاي فخري عمره رفته بودم برادر کربلايي هم شدم
كيوان گيتي نژاد و
گريه بهترين مسکن براي نات آني ها و اوج لذتها و درک حقيقت هاست کسي که مي گرياند هنرمند است و کسي که في البداهه بخندد جادوگر است چرا که بي دل دلداري و گريه يک هنر انتزاعي و مثلا مثل دياليزي است ولي اگر دلي از سر باور و داغ و گداز ناله اي دلکش و غمگين سر دهد يا خاطره اي عظيم در دل ياد کند و مخاطب جگرش بسوزد حتي اگر اشک ايد بي صدا آيت فرد هنرمندي دل آشنا اسن نوت بلده
2 فرد دیگر
28 فرد دیگر
+
بسم الله... راديو *قند پارسي* شماره *14* رسيد!
عنوان: *فخري نامه*
نويسنده و گوينده: سرکار خانم *بلاي آسموني*
حجم: فقط *687KB*
با تشکر از همکاري و عنايت همه ي مخاطبين خوب راديو *قند پارسي*
كيوان گيتي نژاد و
03/4/8

ساير برنامه هاي ما را از اتاق راديو قند پارسي دنبال فرماييد: http://hajiabad.parsiblog.com/Rooms/2872/
به راديو قند آلو الو راديو قند؟اونجا راديو قنده؟بله بفرماييد؟مي خواستم راجع به موضوع برنامه بگويم!!!ليلي تنها رفت و مجنون چشم انتظارش ماند و کور شد تا اينکه شميم ليلي بر مشامش گلگون شد آمد آن عشق بي کران پر جمب و جوش اما از قضا ليلي با ديدن مجنون تيرگي بر چشم او هويدا شر قند نبات قصه مت به کوري مجنون تلخ شد اما عشق ليلي کم مشد.خلاصه اين درد در غمستان ماند موزه اما گلگون شد
+
ساعت 3 و ربع بود به دوستم گفتم دوباره زلزله اومد- چند دقيقه بعد كه سايتو چك كرديم ديدم بعله يه پسلرزه به اندازه 2 ريشتر اومده - مدير مسئولمون كه كارشناس زلزله نگاري با تعجب و تحسين نگاهم كرد و گفت از هر هزار نفر يك نفر مي تونن زلزله هاي 2 ريشتري رو حس كنن - *منم گفتم از بد حادثه منم از اون يك نفرهاي بخصوصم *

عسل و سمفوني آغاز
97/11/4
+
غزل سرايي آنلاين:
.
عاقبت يک روز مي آيد ز راه
مردِ روياي خـدا روحـي فـداه
.
مي زند بر کوچه ها رنگِ بهار
مي کـِشد در آسمانِ شهر ماه
.
بغض دارد در گلويش يک جهان
مي کـشد اندازه ده قرن آه
.
روبروي دشمنان مي ايستد
پشت او سيد علي با يک سپاه
.
ماه چشمانش که تابان مي شود
روزگار کفر مي گردد سياه
.
مي دهد رونق به بازار خدا
خطِّ بطلان مي کشد روي گناه
.
مي رود سمت گلستان بقيع
گوشه اي را مي کند با غم نگاه!

ع . و
97/3/3
گل پسر دنيا*محمد*
93/7/22
شما که نميتوني تمرکز کني وبرنامه ريزي داشته باشي مطمئنا در زندگي هم که سراسر روزانه ودر هر ساعت دهها ... انتخاب پيش پات مي ذاره دچار مشکل ميشي.....: دي... من خودم در دانشکده مجازي انگليسي شيراز درس مي خونم . يعني از اينترنت نمي تونم جدا بشم...
+
اين پيام رسان يکي از هنرهاي منحصر بفرد خانمهاي محترم رو به خوبي نشون ميده :))) زير يک فيد هر کدوم در آن واحد با 400 نفر ديگه دارند کلام رد و بدل مي کنند، به خوبي هم نظرات مربوط به خودشون رو رديابي و پيدا مي کنند و پاسخ مي دهند. عين يه جمع ده بيست نفري زنانه که همه دارند در آن واحد با هم حرف ميزنند و جواب هم ميدهند... :)))
.jpg)
انديشه نگار
94/3/31
15 فرد دیگر
72 فرد دیگر
208787-دختر بهار
93/7/15

+
*بي مزه ترين لطيفه اي که تا شنيديد رو بنويسيد!*
.
*لطيفه گويان*:
دلم گرفته^حامل نور^نجوا^صبا^سايه صداقت^پلاکهاي رقصان^مهربانم^سيده هانا صداقت^نسل چهارم^کشتي نجات ما^کميل^مهسا خانوم^تبسم بهار^خدايا عاقلم فرما!^لعل سلسبيل^اف1^حوالي نور^محمدجواد.س^يه قديمي^هاتف^الهه شرق^کيميا يزداني^الهه^قاطي پاتي نازنين^فدايي ولايت^داش هادي^3N rocket^هيچستان/ــجاي نام شما اينجا خاليستــ/

*قاصدک و شاپرک*
93/4/6
+
ديگر رمقي نمانده بود، کلاهش را روي سر گذاشت...
بيسيم را روشن کرد
خش خش بي سيم بود و جوانک بيسيم چي. صدايش ميلرزيد و خدا خدا ميکرد. آوار خمپاره ها بود و او
دشمن هر آن نزديکتر مي شد.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
از راشد به کميل
از راشد به کميل
فيد سرکاري بود، به دل نگير...

.:راشد خدايي:.
93/2/29
+
سلام به تک تک دوستان بزرگوار.عزاداريتون قبول. اينم متني ديگر که نام کاربري تعداد ديگري از دوستان در اون استفاده شده
اميدوارم که از اين متن هم خوشتون بياد:
___________________________________________
*نسيم*ي مي آيد از سوي *کربل*ا، در گوشم *نجوا* ميکند : *الا انّّ نصرالله قريب*
باد هم ميداند که چه *دلسوخته ي حسين*م و *عاشق علمدار*
ميخواهم *حرفهاي تنهايي*م را به باد بسپارم تا به کربلا برساند
نگهبان♫♥
92/11/1

شايد اين طور صدايم را بشنود؛؛؛
دلم کربلا ميخواهد...
*نجف* ميخواهد...
دلم *بين الحرمين* ميخواهد...چشم ميدوزم به *ستاره ي خاموش* ،،، چه بي صدا به سوگ *حسين* نشته است!!!
*ثانيه ها* چه اندهگين اند،،،
چه *بي سرو سامان* شده اند!!!!
چه دير ميگذرند!!!!
*هور* و پري و *مائده ي عشق* همه ماتم دارند ، همه *منتظرالمهدي* اند
يا *مهدي صاحب زمان* ، يا*معين الضعفا*....
*کمي درنگ بايد*
+
اميدوارم يه روزي اونقدر فرهنگ سازي بشه ....
.
.
تا آدامست رو از جيبت در آوردي همه نگن به ما هم بده:|
والا اربيت شده 1500 تومان :دي

*سحربانو*
92/10/28
+
يه زماني که هنوز فرهنگ آپارتمان نشيني درون ما نهادينه نشده بود،
از بيکاري و محض تفريحات سالم ميرفتيم طبقه ي بالاي بالا و
از اون بالا تُف مينداختيم پايين (بقول بچه هاي باادب آب دهان/خدو)
.
.
امضا خسرو

.:راشد خدايي:.
92/9/4
+
مردي پارسا در بيابان مي گشت و بوته از خاک مي کند تا بسوزاند دست در بوته اي کرد تا خواست آن را از خاک بيرون بياورد کيسه اي زر از خاک بيرون افتاد. رو سوي آسمان کرد و گفت: *خدايا من چيزي مي خواهم که آن را بسوزانم تو چيزي مي دهي که مرا بسوزاند!*
"الهي نامه عطار"

منتظر باران
92/6/31
+
زنـــــــــــان زود پيــــــــــر مي شونــــــــد
چـــــــــــون از کـــــــــــودکي مـــــــــــادرنــــــــــد
اول مادر ِ عروسکشـــــــان
بعد مادر ِ عزيزانشــــــــــــان
بعد مادر ِ فرزندانشـــــــــــــان
و بعد مادر ِ پــــــــــــدر و مـــــــــــادرشــــــــان

پيام رهايي
92/4/27